در این مقاله تلاش میشود رابطۀ علم و دین از منظر اندیشۀ پویشی وایتهد بررسی و تحلیل شود. برای این امر ابتدا الگوهای چهارگانۀ رابطه علم و دین (تضاد، تمایز، گفتوگو و تلفیق) توضیح داده میشود. سپس، دربارۀ نظام مابعدالطبیعی پویشی بحث میشود تا نشان داده شود که علم و دین چگونه در چهارچوب این نظام فراگیر هماهنگی یا تلفیق پیدا میکنند. ...
بیشتر
در این مقاله تلاش میشود رابطۀ علم و دین از منظر اندیشۀ پویشی وایتهد بررسی و تحلیل شود. برای این امر ابتدا الگوهای چهارگانۀ رابطه علم و دین (تضاد، تمایز، گفتوگو و تلفیق) توضیح داده میشود. سپس، دربارۀ نظام مابعدالطبیعی پویشی بحث میشود تا نشان داده شود که علم و دین چگونه در چهارچوب این نظام فراگیر هماهنگی یا تلفیق پیدا میکنند. و در آخر، اصول حاکم بر رابطۀ این دو قلمرو استخراج میشود که تحلیل آنها از پویایی و تحول علم و دین، ناظربودن هر دو بر واقعیتی واحد و سروکار داشتن با وجوهی از واقعیت، طبیعیبودن تضاد بین این دو، بهرغم اغراق در آن، و تحول معرفت دینی در پرتو معرفت علمی حکایت میکند.